! شعری بخوان که لهجه ی شعرت قشنگ بود
اما دلت میانه ی خواندن چه تنگ بود!
ناز تو درزمین نگاهم نشسته است
با آنکه چشم های تو با من به جنگ بود
باطرزساده ترا به دامم کشانده ام
فهمیده ام ولی که شکارم نهنگ بود
آهو، خیال کرده بودمت اما نگو...
آنچه مرا زمین زده چنگ پلنگ بود
زخمی شده دلم به نگاهت؛ گمان کنم
چشم تونازنین! مسلح به چنگ بود
رنجاندیم که رهایت کنم وپایم رفت
اما دلم برای گذشتن چه لنگ بود
   تژدان
+ نوشته شده در  پنجشنبه هفتم دی ۱۳۹۶ساعت 1:34  توسط امیررضا تژدان  |