وطن محتاج دست توست، بیا این درد درمان کن شاعر: امیررضا تژدان ۳۰/ ۰۳ / ۴۰۳
+ نوشته شده در چهارشنبه سی ام خرداد ۱۴۰۳ساعت 12:8  توسط امیررضا تژدان
|
چه قشنگ است که وبلاگ مرا می خوانی پا به چشمم بگذار؛ ای که جهان و جانی ... ناز من! عشق منی؛ عالم و آدم به فدات لنگه ات نیست؛ اگر چه تو خودت می دانی
+ نوشته شده در جمعه پنجم خرداد ۱۴۰۲ساعت 8:31  توسط امیررضا تژدان
|
از راه چشمم آمدی، تا در دلم بسپارمَت لیلای شیرینم شدی تا روی سر بگذارمَت دیگر نرو از خواب من، حالا که رویایم شدی تنها امیدم این شده: "احساس این که دارمَت".
+ نوشته شده در شنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت 11:33  توسط امیررضا تژدان
|
من تو را با عصمتی کودک مئابانه دوست دارم هر زمان که یادم افتادی ... هر کجا و هر زمانی
+ نوشته شده در جمعه بیست و پنجم فروردین ۱۴۰۲ساعت 21:35  توسط امیررضا تژدان
|
آه، ایران من، بگو آخر بر سرِ ما عذاب می بارد من به امید تو همین جایم امیررضا تژدان ۱۷ دیماه ۴۰۱
+ نوشته شده در یکشنبه هجدهم دی ۱۴۰۱ساعت 13:19  توسط امیررضا تژدان
|
هی داد، هی هاوارمه، توشم بوه دل خوه ما تژدان مرداد ۴۰۱
+ نوشته شده در چهارشنبه پنجم مرداد ۱۴۰۱ساعت 2:16  توسط امیررضا تژدان
|
تژدان ۲۷/ ۴/ ۴۰۱
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم تیر ۱۴۰۱ساعت 16:26  توسط امیررضا تژدان
|
ازمن و حال نپرسید؛ نه حالم عالیست من که دربین شما هستم و جایم خالیست! حال من حاوی دردیست که بد حالم کرد ازبدحادثه این بار بد احوالم کرد زخم امروز من آن زخم قدیمی است که بود برسرم سایه ی بازاست که چنگال گشود زخم من بر تن من نیست به جسم وطن است درد من درد من و تو؛ نه فقط درد من است غصه ام قصه ی شهریست که سنگستان شد و از این درد نهان حال دلم ویران شد من پناهنده به صبرم و نه سرگشته ی باد در پی وعده ی عشقم نه سکوت از بیداد روبروی من و تو پیکری از تاریکی است پی این دیو نگردید؛ همین نزدیکیست در نبردش همه سو یکه و تنها شده ام ناگزیر ازدل طوفانی دریا شده ام چنگ در چنگ قوی پنجه ی این امواجم و به دستان تو و همت تو محتاجم
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم تیر ۱۴۰۱ساعت 16:20  توسط امیررضا تژدان
|
به آغوش وطن برگرد، آذربایجان من! شاعر: امیررضا تردان ۱۷/ ۷/ ۴۰۰
+ نوشته شده در شنبه هفدهم مهر ۱۴۰۰ساعت 4:7  توسط امیررضا تژدان
|
از عمق دریای عمان تا پشت اروند، تژدان، بهمن۹۹
+ نوشته شده در جمعه سوم بهمن ۱۳۹۹ساعت 16:58  توسط امیررضا تژدان
|
|